Web Analytics Made Easy - Statcounter

همشهری محله _ نفیسه خانلری:  گرچه این روزها کبری سیل سه‌پور، دیگر قدرت و توان دوران جوانی را ندارد و حالا اثرات تمام سختی‌های آن دوران در زندگی‌اش سایه انداخته است، اما نه بیماری و نه خانه‌نشینی، چیزی از شایستگی‌های این بانوی مقتدر کم نمی‌کند و نام کبری سیل سه‌پور، همسر جسور شهید اندرزگو، برای همیشه در تاریخ ماندگار خواهد شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 خانم سیل سه‌پور شما از آن بانوانی هستید که قطعاً انقلاب مدیون آنهاست. بانویی که تمام سختی‌ها را به جان خرید تا همگام با همسرش در مسیر پیروزی انقلاب قدم بردارد. می‌خواهیم کمی از آن روزها و خاطراتتان برایمان بگویید.  
از زمانی که با شهید اندرزگو ازدواج کردم، به دلیل مبارزات ایشان همیشه در سفر بودیم و بچه‌هایمان نیز با سختی زیادی متولد و بزرگ شدند. از این شهر به آن شهر می‌رفتیم و به خارج از کشور نیز سفر می‌کردیم. حتی در دوره‌ای که به مشهد رفتیم، نه جایی داشتیم و نه پولی، به همین دلیل، شب‌ها در خیابان‌های خواجه ربیع می‌خوابیدیم. آن موقع آقامهدی کوچک بود و من بچه دوم را باردار بودم و حالا تصور کنید که در کنار خیابان زندگی کردن با چنین شرایطی چقدر سخت است. البته ما حتی زندگی در طویله را هم تجربه کرده‌ایم، زمانی که در زابل بودیم و قصد سفر به افغانستان را داشتیم، در یکی از طویله‌هایی که کدخدای روستا برای ما خالی کرده بود، فرشی انداختیم و آنجا زندگی می‌کردیم.  
 پس اگر بگوییم فرزندان شما کم‌سن و سال‌ترین مبارزان انقلاب بوده‌اند، بی‌ربط نگفته‌ایم. به‌خصوص اینکه به سبب اقدام جسورانه شما در حمل اسلحه زیر لباستان، حتی فرزند متولد نشده شما هم در پیشبرد اهداف مبارزاتی نقش داشته است.  
فرزندان ما واقعاً سختی زیادی کشیدند و حتی در کودکی زندان را تجربه کردند. بیستم رمضان سال ۵۷ خانه‌مان در مشهد لو رفت. چند روز قبل‌ شهید اندرزگو از خانه رفته بود. رفتنی که دیگر بازگشتی نداشت و بعد از چند روز هم ساواکی‌ها محل سکونتمان را پیدا کردند؛ بنابراین، جلو خانه آمدند تا من و فرزندانمان را ببرند. سیدمهدی ۶ ساله بود، سیدمحمود ۵ ساله، سیدمحسن ۲ ساله و سیدمرتضی ۷ ماهه. مسیر بسیار طولانی بود و من با ۴ بچه کوچک واقعاً اذیت می‌شدم. نهایتاً ما را به ساواک بابل و سپس به زندان اوین تهران منتقل کردند. در زندان اوین می‌خواستند چشمانم را ببندند که به بهانه ترسیدن بچه‌ها، نگذاشتم و فقط چادرم را روی صورتم کشیدم و همه جا را به خوبی می‌دیدم.  


 یعنی شما را با ۴ کودک به زندان بردند؟  
بله. شب اول برایمان خیلی وحشتناک بود و به سختی گذشت، به‌خصوص اینکه در سلول کنار ما، مردی را شکنجه می‌دادند و صدای ناله‌های آن مرد واقعاً ناراحت‌کننده بود. شرایط بسیار سختی داشتم و باید داخل همان سلول، از بچه‌ها نگهداری می‌کردم. البته در تمام این روند سعی می‌کردم به توصیه همسرم، خودم را زنی ساده لوح جلوه دهم تا خیلی مرا اذیت نکنند. مثلاً وقتی وارد دفتر زندان شدیم، تشک مبل را برداشتم و روی زمین نشستم تا بچه‌ها را روی پایم بخوابانم که ساواکی‌ها حسابی شوکه شده بودند. یکبار هم که در سلول بودیم، از نگهبان‌ها خواستم تا در را باز کنند و من برای شستن کهنه بچه‌ها به حیاط بروم که نگهبان این کار را کرد و من هم بعد از شستن کهنه بچه‌ها، آنها را روی ماشین ساواک پهن کردم که حسابی عصبانی شدند و فکر می‌کردند من زنی ساده‌لوح هستم.  


 چه مدت در زندان ماندید؟  
خود من به همراه مرتضی که شیرخوار بود، چند ماهی در زندان ماندیم و من مدام بازجویی می‌شدم، اما ۳ بچه دیگر، ۲ روز در زندان بودند و سپس آنها را بردند و به پدرم تحویل دادند.  


 حاج خانم! می‌خواهیم خاطره مربوط به حمل اسلحه را یکبار دیگر از زبانتان بشنویم. گویا آن موقع سیدمحمود فرزند دومتان را باردار بودید؟  
همین‌طور است. آن موقع، چهار، پنج ماهه باردار بودم. می‌خواستیم از زابل به مشهد بازگردیم، اما شهید اندرزگو با خود اسلحه حمل می‌کرد و باید چاره‌ای می‌اندیشیدیم تا در پاسگاه بین راه که مسافران را بازرسی می‌کردند، ‌گیر نیفتیم؛ به همین خاطر اسلحه‌ها را در بقچه‌ای پیچیدیم و آنها را زیر لباسم مخفی کردم. اسلحه‌ها خیلی به چشم نمی‌آمد، اما خودم احساس سنگینی می‌کردم و شهید اندرزگو نیز به شدت نگران بود که مبادا برای من و بچه، اتفاقی بیفتد.

ساعت‌ها گذشت و بالاخره در یکی از پاسگاه‌ها از ما خواستند تا برای بازرسی بدنی پیاده شویم. بسیار نگران بودم اما ایشان با آرامش خاصی گفت: «الان به حضرت زهرا(س) می‌گویم تا خودشان از ما مراقبت کنند. حالا ببین مادرم زهرا چه می‌کند! ‌» سپس رو به رئیس پاسگاه کرد و گفت: «وضع خانم من خوب نیست. حالش به هم خورده و باردار هم هست.» رئیس پاسگاه در پاسخ گفت: «این که غصه ندارد. او را داخل قهوه‌خانه ببر و آب و چای بده تا ما این مسافرها را بگردیم. آن وقت شما بیایید و سوار شوید! ‌»

همین‌جا بود که دیدم حال شهید اندرزگو دگرگون شده و زیر لب می‌گوید: «من که گفتم مادرم زهرا یک‌کاری می‌کند...» به واقع همه چیز به همین سادگی تمام شد و این در حالی بود که حتی در داخل پاسگاه، عکس شهید اندرزگو را با عمامه زده بودند و به رغم تغییر چهره‌ای که ایشان داده بود، هر آن ممکن بود هویت واقعیشان لو برود، اما واقعاً مادر سادات دست ما را گرفتند و از آن پاسگاه به آسانی عبور کردیم.  


 نکته جالب اینجاست که شما تا مدتی قبل از این اتفاق، هویت واقعی همسرتان را نمی‌دانستید.  
همین‌طور است. سال ۵۱ یعنی حدود سه سال پس از ازدواجمان، تازه متوجه هویت واقعی همسرم شدم. در سفری که به مقصد افغانستان داشتیم، شهید اندرزگو خطاب به‌ دوستانش گفت: «همسرم اسم اصلی و کار مرا نمی‌داند.» سپس رو به من کرد و گفت: «اسم اصلی من سیدعلی اندرزگوست! من کسی هستم که تیر خلاص را به حسن‌علی منصور زد و از سال ۴۳ تا حالا فراری هستم.»


 پس از شنیدن این موضوع، از انتخابتان پشیمان نشدید؟  
خیر. من خواستگارهای زیادی داشتم، اما هیچ‌کدام از آنها را نپذیرفته بودم. مثلاً یکی از خواستگارهایم، کارمند صنایع دفاع بود و من اعتقاد داشتم که پول آنها حلال نیست. به واقع به خاطر اعتقادات مذهبی که داشتم، از اول هم دلم می‌خواست با یک روحانی ازدواج کنم که این اتفاق در سال ۱۳۴۹ افتاد و من با یک روحانی مبارز و مؤثر ازدواج کردم و تمام سختی‌ها را به خاطر اعتقاداتم به جان خریدم.

می‌دانست راهی تا شهادت ندارد

همسر شهید اندرزگو با بیان خاطره‌ای از آخرین دیدارش با همسر خود می‌گوید: «آخرین باری که همسرم را دیدم، شانزدهم رمضان سال ۵۷ بود که قصد عزیمت به تهران را داشت. یک ‌دست لباس نوی روحانیت پوشید، عمامه‌ مشکی سیدی را بر سر گذاشت، جلو آینه رفت و نگاهی به سر و وضع خودش انداخت. با خنده نگاهی به او کردم و گفتم: «حاج آقا! چه خوب است که این لباس رو بپوشید.» نگاهی به من انداخت و با تبسمی زیبا پاسخ داد: «نه خانم! این لباس زیبا و نو باید بماند برای روزی که حضرت امام(ره) با پیروزی وارد مملکت می‌شوند. آن‌ روز این لباس را خواهم پوشید و به استقبال امام خواهیم رفت. آن‌ روز از شما هم به‌عنوان همسر یک مبارز استقبال گرمی کرده و گوسفند جلو پای‌تان قربانی می‌کنند! ‌» حرفش با دلش یکی نبود. حال عجیبی داشت و انگار می‌دانست که به شهادت نزدیک می‌شود. او رفت اما رفتنی که هیچ بازگشتی نداشت و حتی آمدن امام(ره) را هم ندید.»
 

خبر شهادت شهید اندرزگو را از زبان امام(ره) شنیدم

زندگی مشترک بانو سیل سه‌پور با شهیداندرزگو حدودا ۸ سال طول کشید و بعد از کلی مشقت با شهادت شهید اندرزگو به پایان رسید. شهادتی که خبر آن توسط امام(ره) به خانواده داده شد. همسر شهید اندرزگو در این‌باره می‌گوید: «بعد از همان روز شانزدهم رمضان ۱۳۵۷، دیگر شهید اندرزگو را ندیدیم. فکر می‌کردم ایشان نزد امام(ره) رفته، اما در اصل این‌طور نبود. امام(ره) که آمدند، ما را نزد ایشان بردند. آنجا بود که امام(ره) خبر شهادت همسرم را به ما دادند. باورش برایم سخت بود، اما واقعیت داشت و همسرم به شهادت رسیده بود.» او ادامه می‌دهد: «بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، ۴ شکنجه‌گر معروف ساواک، در اعترافاتشان قضیه‌ شهادت او را تعریف کردند و مزار این سید مبارز را در بهشت‌زهرا(س) نشانمان دادند. روزهای سختی بود و من بعد از شش ماه انتظار باید سر مزار او می‌رفتم.»

کد خبر 654515 برچسب‌ها همشهری محله شهید زندان تاریخ عمومی ایران

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: همشهری محله شهید زندان تاریخ عمومی ایران شهید اندرزگو امام ره بچه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۳۴۳۰۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حضور کاروان سفیران کریمه اهل بیت(س) در کرمانشاه

کاروان سفیران کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه(س) و پرچم مطهر آستان مقدس بانوی کرامت، شامگاه سه‌شنبه ۱۸ اردیبهشت ماه وارد کرمانشاه شد. - اخبار استانها -

به گزارش خبرگزاری تسنیم از کرمانشاه، در آستانه زاد روز دخت مکرم امام موسی کاظم(ع) حضرت فاطمه معصومه(س)، کاروان سفیران کریمه اهل بیت(ع) با ورود به کرمانشاه شمیم روحانی آستان مقدس کریمه اهل بیت(ع) را بر فضای این شهر و دیار حاکم کردند.

این کاروان متشکل از دو خادم، مداح و روحانی، با همراه داشتن پرچم مطهر آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه(س) در سه روز حضور در کرمانشاه شور و شعف خاصی به آغاز دهه کرامت و ویژه برنامه‌های جشن سالروز ولادت با سعادت کریمه اهل بیت(س) و گرامیداشت روز دختر خواهند بخشید.

دیدار با خانواده معظم شهدا، حضور در مدارس و حوزه علمیه حضرت امام خمینی(ره)، دیدار با متدینین و نمازگزاران در مساجد و محلات محروم و حاشیه نشین شهر کرمانشاه، حضور در جمع سرافرازان نیروی زمینی ارتش و خانواده‌های این دلاورمردان، عیادت از بیماران بستری در بیمارستان‌ها و مراکز درمانی علوم پزشکی، حضور در  هیئات مذهبی و جشن ها و مراسمات ویژه آغاز دهه کرامت و میلاد حضرت فاطمه معصومه(س)، شرکت در مراسم دعای ندبه، حضور درجمع نمازگزارن نماز عبادی سیاسی جمعه و حضور در جمع مردم مومن و انقلابی شهرستان هرسین از برنامه های سفر کاروان سفیران کریمه اهل بیت(ع) است.

گفتنی است، ستاد هماهنگی کانون های فرهنگی هنری مساجد استان کرمانشاه، که سال گذشته برای اولین بار میزبانی از کاروان خدام حرم حضرت فاطمه معصومه(س) داشت؛ امسال نیز با همکاری شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان برنامه‌های متنوع و ارزشی را برای بهره‌مندی مردم شهید پرور کرمانشاه از حضور روحانی و پربرکت سفیران کریمه اهل بیت(ع) در کرمانشاه و شهرستان‌های تابعه تدارک دیده است.

برنامه‌های این کاروان که از امروز آغاز شده و تا 21 اردیبهشت ماه ادامه دارد، به شرح زیر است.

ردیف

عنوان برنامه

زمان / ساعت

مکان

1

دیدار با پرسنل ارتش ستاد فرماندهی غرب

7:30 صبح 19/02/1403

ستاد فرماندهی ارتش غرب

2

دیدار با طلاب حوزه علمیه حضرت امام خمینی (ره)

9:30 تا 10:30 صبح

19/02/1403

بلوار طاقبستان - حوزه علمیه حضرت امام خمینی (ره)

3

دیدار با پرسنل و بیماران بیمارستان حضرت معصومه (س) شهر کرمانشاه

10:30  تا 11:30 صبح

19/02/1403

بلوار طاقبستان  - بیمارستان حضرت معصومه (س)

4

دیدار با دانش آموزان دبیرستان الزهراء(س)

11 تا 12

19/02/1403

دولت آباد – شهرک اسلامیه

5

دیدار با اهالی شهرک صادقیه

 16 تا  17

19/02/1403

شهرک صادقیه – مسجد امام جعفر صادق (ع)

6

دیدار با اهالی ده پهن

18:30 تا 18:45

19/02/1402

ده پهن – مسجد امام خمینی (ره)

7

دیدار با خانواده‌های پرسنل ارتش

نماز مغرب و عشاء

19/02/1403

 

8

دیدار با اهالی شهرک سجادیه (چمن )

20:30 تا  21

19/02/1403

شهرک سجادیه (چمن ) – مسجد حضرت امام سجاد (ع)

9

دیدار با اعضاء هیئت محبان حضرت علی اکبر(ع)

6:30 تا 7 صبح

20/02/1403

مسجد حاج قمبر خیابان شریعتی

10

دیدار با خانواده های معظم شهدا (سه خانواده)

8  صبح تا  12

20/02/1403

بیت  سه خانواده معظم شهید

11

جشن دختران

18:30 تا 20:30

20/02/1403

امامزاده ابراهیم طاقبستان

12

دیدار با اعضاء هیئت ثاره الله

21:30 تا 22

20/02/1403

بلوار طاقبستان حسینیه حضرت معصومه (س)

13

حضور در مراسم دعای ندبه

7 تا 8 صبح

21/02/1403

مزار شهدا – حسینیه شهدا

14

حضور در ستاد انتخابات فرمانداری کرمانشاه

9 تا 10 صبح

21/02/1403

فرمانداری کرمانشاه

15

دیدار با اهالی منطقه چقامیرزا فاز یک

11 تا 11:30  صبح

21/02/1403

چقامیرزا فاز یک – مسجد الرضا (ع)

16

حضور در بین نمازگزاران نماز جمعه شهر کرمانشاه

12 تا پایان نماز جمعه

21/02/1403

مسجد جامع کرمانشاه

17

دیدار با مردم شهرستان هرسین

16 تا  18

21/02/1403

هرسین – حرم مطهر امامزاده مهدی (ع)

18

مسجد شهید عاصمی 

17 تا 19

21/02/1403

شهرک پرواز بلوار شهید  امجدیان – روبروی مدرسه ترنم – مسجد شهید عاصمی

19

حضور در جمع نمازگزاران مسجد چهارمین شهید محراب الهیه

19:30 تا 20:30

21/02/1403

مسجد چهارمین شهید محراب الهیه

20

حضور در جمع نمازگزاران و مومنین مسجد سلمان فارسی

20:30 تا 21

21/02/1403

فرهنگیان فاز 2  -  مسجد سلمان فارسی

21

حضور در مراسم مسجد النبی (ص) طاقبستان

21:30 تا 22

21/02/1403

مسجد النبی (ص) طاقبستان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • حضرت معصومه علیها السلام، الگوی هویت دخترانه در اسلام
  • سفر به ایران قدیم؛ این مرد خلبان مخصوص بالگرد اشرف پهلوی بود (+عکس)
  • برق برخی مناطق یاسوج روز جمعه به مدت دو ساعت قطع می شود
  • حضور کاروان سفیران کریمه اهل بیت(س) در کرمانشاه
  • هویت شهید گمنام در تبریز شناسایی شد
  • نقش تربیتی در محیط‌های آموزشی مورد توجه قرار گیرد
  • پیام تسلیت آیت الله نورمفیدی در پی شهادت مامور گلستانی فراجا
  • یادواره شهدای اردیبهشت ماه قزوین برگزار می‌شود
  • واکنش مهران غفوریان به ساواکی خواندن پدرش
  • شهید عبدالرضا موسوی؛ از رتبه اول کنکور پزشکی تا شهادت برای فتح خرمشهر/ شهیدی که محل دفنش را مشخص کرده بود